جدول جو
جدول جو

معنی کشیک داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کشیک داشتن
(رَ تَ)
نوبت دار بودن. نوبت پاسبانی داشتن. کشیک و پاسبانی امری را به عهده داشتن برای مدت معینی
لغت نامه دهخدا
کشیک داشتن
نگهبان بودن پاسدار بودن: (خود در حرم اقامت نموده کشیک میداشتند)
تصویری از کشیک داشتن
تصویر کشیک داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زِ خوَدْ / خُدْ شُ دَ)
نشئه داشتن. (ناظم الاطباء). دارای نشئه بودن چیزی. نشئه داشتن. (فرهنگ فارسی معین) ، مسرت و شادمانی آوردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ دَ)
حسد ورزیدن. رشک آوردن:
گر سر عاشقی ای عهدشکن خواهی داشت
دل به هر کس که دهی رشک بمن خواهی داشت.
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ)
کشیک کشیدن. نوبت پاسبانی دادن. پاسبانی محلی یا چیزی را برای مدتی به عهده گرفتن. نوبت داری کردن. پاسداری کردن
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
کمین کردن. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمین کردن شود
لغت نامه دهخدا
(طَ لَ دَ)
حقیر شمردن. خرد و خوار انگاشتن. کوچک شمردن:
جهانبانی و تخت کیخسروی
مقامی بزرگ است کوچک مدار.
سعدی.
رجوع به کوچک شمردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیک داشتن
تصویر نیک داشتن
نیکو تعهد و نگاهداری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیف داشتن
تصویر کیف داشتن
خوش گذراندن، نیک گادن دارای نشئه بودن چیزی نشئه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرمک داشتن
تصویر کرمک داشتن
موذی بودن، شهوی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوچک داشتن
تصویر کوچک داشتن
حقیر شمردن، خرد و خوار انگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین داشتن
تصویر کمین داشتن
کمین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیک دادن
تصویر کشیک دادن
پاستن (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
لديك منحدر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
Slant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
incliner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
להטות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
جھکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
ঝুঁকানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
เอียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
kuegemea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
傾く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
झुकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
기울다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
miring
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
kantelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
inclinar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
inclinar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
倾斜
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
przechylać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
нахиляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
neigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
наклонять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیب داشتن
تصویر شیب داشتن
inclinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی